Vaghti To Rafti - Reza Yazdani

گلدونای توی خونه پوسید

تابلو های روی دیوار کج شد

قناریِ توی قفس دغ کرد

حتی خودم دیگه با من لج شد

وقتی تو رفتی, وقتی تو رفتی

وقتی تو رفتی, وقتی تو رفتی

اینجا سرده تو هم نیستی

اینجا سرده منم تنهام

نمی تارید یخ عمرم

نمی تارید شب دنیا

وقتی تو رفتی, وقتی تو رفتی

وقتی تو رفتی, وقتی تو رفتی

من اتفاقی بودم که انگار تنها با چشمای تو رخ می داد

این زندگی از جون من اما دیگه نمیدونم که چی می خواد

حنجرم خشکیده دیگه کارم سکوت شد

گیتارم شکست و قلبم…

از وقتی تو رفتی, وقتی تو رفتی

وقتی تو رفتی, وقتی تو رفتی

The pot rotted in the house

The paintings on the wall were tilted

The canary crawled into the cage

Even I was embarrassed

When you left, when you left

When you left, when you left

You are not cold here either

I'm cold here alone

I do not know the ice of my life

You do not dare the night of the world

When you left, when you left

When you left, when you left

I was something that seemed to happen only with your eyes

This is my life, but I do not know what he wants anymore

My throat was dry and my work was silent

My guitar broke and my heart…

Ever since you left, since you left

When you left, when you left