Asheghaneh - Moein

ای شب از رویای تو رنگین شده

سینه از عطر تو هم سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش

شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک

هستی ام ز آلودگی ها کرده پاک

ای طپش های تن سوزان من

آتشی در سایه مژگان من

ای مرا با شور شعر آمیخته

این همه آتش به شعرم ریخته

چون تب عشقم چنین افروختی

لاجرم شعرم به آتش سوختی

ای دو چشمانت چمنزاران من

داغ چشمت خورده بر چشمان من

بیش از اینت گر که در خود داشتم

هر کسی را تو نمی انگاشتم

ای شب از رویای تو رنگین شده

سینه از عطر تو هم سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش

شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک

هستی ام ز آلودگی ها کرده پاک

ای طپش های تن سوزان من

آتشی در سایه مژگان من

O night colored by your dream

Your breasts are heavy from your perfume too

O wide eyes on mine

Rejoice over sorrow

It rains like a body of soil

It has cleansed the existence of impurities

O the beats of my burning body

Fire in the shadow of my eyelashes

O mixed me with the passion of poetry

All this fire has been poured on my poetry

Because my love fever burned like that

I have to burn my poetry

O my two eyes, my lawns

Hot eyes on my eyes

More than I had in me

I did not consider anyone as you

O night colored by your dream

Your breasts are heavy from your perfume too

O wide eyes on mine

Rejoice over sorrow

It rains like a body of soil

It has cleansed the existence of impurities

O the beats of my burning body

Fire in the shadow of my eyelashes