Leyla - Mazyar Fallahi

این نامه رو لیلا فقط بخونه

فقط میخوام که حالمو بدونه

کلاغا اطراف منو گرفتن

از دور مزرعه هنوز نرفتن

لیلا دارن نقل و نبات میپاشن

تا عشق و خون دوباره هم صدا شن

لیلا چقدر دلم برات تنگ شده

نیستی ببینی که سرت جنگ شده

نیستی ولی همیشه هم صدایی

لیلای من دریای من کجایی

این نامه رو تنها باید بخونه

ببخش اگه پاره و غرق خونه

این نامه آخرمه عزیزم

تولد دخترمه عزیزم

براش یه هدیه کوچیک خریدم

دلم میخواد الان اونو می دیدم

لیلا به دخنرم بگو که باباش

رفتش که اون راحت بخوابه چشماش

رفتش که اون یه وقت دلش نه لرزه

نپره از خواب خوشش یه لحظه

اگه یه روز این نامه رو بخونی

اگه یه روز این نامه رو بخونی

دلم میخواد از ته دل بدونی

الان دیگه به آرزوم رسیدم

باور نمیکنی خدا رو دیدم

Let Leila just read this letter

I just want him to know how I am

Crows get around me

Not far from the farm yet

Leila is sprinkling candy

Until love and blood sound again

Leila, how much I miss you

You will not see that your head is at war

You are not, but you are always a voice

Where is my sea?

He only has to read this letter

Forgive me if the house is torn and drowned

This is the last letter, baby

My dear daughter's birthday

I bought him a small gift

I wish I could see him now

Leila, tell my daughter that her father

He left so that he could sleep comfortably with his eyes closed

He left that he did not tremble for a while

Do not miss a moment of sleep

If you read this letter one day

If you read this letter one day

I want you to know from the bottom of your heart

Now I have achieved my dream

You can not believe I saw God